خیلی ارام فنجان چایی م را فوت میکنم و

کتاب مورد علاقه ام را میخوانم...

درب خانه باز میشود ... چایی را خورده یا نخورده رها میکنم

و با لبخند به استقبال بهترین مرد دنیا میروم.

سفره را برایش پهن میکنم و ناهاری که با بیشترین دقت

ممکن پخته ام را به ظرافت در سفره میچینم...

دخترهای دوقلو مان را در اغوش میگیرد و 

همه سر سفره مینشینیم :))


اولین بار بود که به یه چالش دعوت شدم از طرف روشنا‌خانوم :)


اولین چیزی که تو ذهنم اومد رو گفتم و نوشتم ...


ولی چالش باحالی بود ^_^


همین :))