یه جایی مثل دانشگاه و یه کسی مثل مدیر گروه
و یه رشته مثل رشته های پیراپزشکی
اگه برا ارائه دادن واحد ها با برنامه ریزی قشنگ تری
جلو میرفتن بهتر بود.
نه اینکه سیستمشون یه واحد رو اشتباهی ارائه بده بعد
مدیرگروه عزیز بیاد بگه شهریه متغیر رو بدید و تو حذف و اضافه
حذف کنید .
برنامه ریزی قشنگ تر نیست؟
:)
امروز میتونسم شخصیتشو با خاک یکسان کنم و وقتی
دستشو دراز کرده بود و سلام میکرد ، دستشو پس بزنم
رومو برگردونم.
ولی این کارو نکردم...
نتونستم جلوی دستمو بگیرم. دست خودم نبود :)
- شاید اینم یه عادت غلطه :)
همین :)
و اینک پایان...
پایان دو هفته تعطیلی بسیار دل انگیز ناک ...
پایان خواب های دلنشین صبح ، هر روز فیلم دیدن
و بسیار بسیار خرسندی از تعطیلی های پیش امده...
افسوس...
اغاز ترم جدید...ترمی بس دشوار و پر واحد....
آه...
میببنم چند نفر دارن با خوندن این پست گریه میکنن...
نمیخواستم گریه تونو در بیارم :دی
هنوز فردا رو وقت دارید :دی
" :) "
بعضی وقت ها دیدن ی فیلم خوب میتونه خیلی
ارامش بخش باشه...
لازم نیست اون فیلم حتما یه فیلم درام یا خانوادگی
باشه.
میتونه یه فیلم فانتزی هیجان انگیز
یا حتی یه فیلم ترسناک باشه !
بهترین فیلم هایی که این هفته دیدم
یکیش " دکتر استرنج " و یکی دیگش
" شاهزاده ارتور ، افسانه ی شمشیر "
بود :)
- این دو تا فیلم رو تو روبیکا میتونید ببینید :)
- چه فیلمی شما رو بیشتر از همه اروم می کنه؟ :))
امروز توی دورهمی هفتگیمون دلم نمیخواست صدای یه نفر رو بشنوم
یادم به حرف " بندیک کمبربچ " تو سریال " شرلوک هلمز " افتاد که
شرلوک هلمز به جان واتسون گفت : من صدای افراد بی فایده رو نمیشنوم
مثلا صدای خانم هاتسون رو کاملا بستم :)
(اگه درست یادم باشه :)) )
منم سعی کردم صداشو برا همیشه ببندم و اصلا نشنوم چی میگه.
گرچه خیلی موفق نبودم :دی
ولی خب حداقل تلاشمو کردم. تمرین خوبی بود .
همین :)
ترک یه عادت غلط شاید سخت ترین کار ممکن باشه
خودمو مثال میزنم
که یه مدت طولانی ناخن میجویدم و الان تو ترکم :))
ولی خیلی سخته واقعا
یه عادت خیلی غلط دیگه هم دارم که نمتونم اینجا
ذکر کنم 😓
ولی دارم سخت تلاش میکنم که اونم ترک کنم.
عادت های غلط زیادی داریم هر کدوممون...
بعضیا عادت کردن به دروغ گفتن یا تهمت ناروا زدن :)
خواستم بگم اگه یه همچین عادت های غلطی دارید
ترکشون سخته ولی ناممکن نیست :))
همین :))
یه جایی خوندم که
" وقتی شاه لیر مرد ، شکسپیر فقط یه جمله نوشت...
" او مرد "
خیلیا نقد منفی داشتند که چرا شکسپیر با اون عظمت
کلمات و استعاره و فلان و فلان ، برای مرگ شاه لیر
اینقدر ساده نوشته بود...
اما...شاید نمی دونستند که بعضی وقت ها سادگی
بیشتر میتونه تاثیر گذار باشه... "
نمیدونم تا چه حد این داستان حقیقت داره اما به دلم نشست...
بعضی وقت ها سادگی توی حرف هامون تاثیر بیشتری داره...
خلاصه این که من نه نویسنده ام نه شاعر...
ولی سعی میکنم در سادگی تمام حرف هایی ک توی ذهنم می چرخند رو بزنم...
همین
:))